به نظر من رباعیات خیام رو باید از نگاه عرفانی خوند نه از نگاه انسانی ... از نگاه انسانی به کفر میانجامه مثل خیام اگر ز باده مستی خوش باش با ماهرخی اگر نشستی خوش باش چون عاقبت کار جهان نیستی است انگار که نیستی چو هستی خوش باش
و از نگاه عرفانی به رها کردن ظاهر دنیا و پرداختن به اصل هستی... تا شما باده و ماهرخ رو چی معنی کنید... خوشم میاد که خیام رو افراد کمی میشناسن صادق هدایت از نگاه انسانی بهش نگریست و آخرش رو همه دیدیم تمام زیبایی شعر به درون و باطن شعر هست وگرنه پوسته اون رو هر موجودی میتونه تعبیر و تفسیرش رو پیدا کنه... به زندگی خود خیام و تفکرات و علم اون دقت کنید می فهمید این رباعیات رو به چه منظور سروده اگر از لحاظ عرفانی نگاه کنیم داره تو این رباعیات میرسونه که اگر در بند و گرفتار و عاشق دنیایی این دنیا هیچ پایانی جز مرگ و نیستی از دست دادن دارایی هات نداره دنبال عشقی باش که همیشگی باشه ... در ضمن بعضی از رباعیات به دفتر رباعیات خیام اضافه شده که از نظر شکل تفکر کاملا نشون میده که خیام نمی تونه اونا رو گفته باشه حتما خودتون تارخچه اون رو خوندید که خیلی دستبرد به شعرش زدند بعد از مرگش البته شما بسته به تفکر خودون میتونید هرجور خواستید برداشت کنید ولی خود خیام راضی به کج فهمی شعرش نیست ... پیروز باشید